Thursday, December 6, 2007

زبان نگاه


نشود فاش کسی آنچه میان من و تست
تا اشاراتِ نظر نامه رسان من و تست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان ِ من و تست

روزگاری شد و کس مردِ رهِ عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و تست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و تست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش،ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و تست

این همه قصه فردوس و تمنّای بهشت
گفتگویی و خیالی ز جهان من و تست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه عشق است نشان من و تست

سایه، زآتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و تست

هوشنگ ابتهاج - سایه

No comments: